سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/12/27
12:51 صبح

جانم به لب آمد برخیز برخیز

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته

همه در تلاطم جشن نوروز هستند و سر در آخور دنیا کرده اند و نمی دانند که در پاره تن این سرزمین که روزگاری بافتنه جزیره نشینان چشم آبی از مادر خود جدا شد چه می گذرد.

مگر می شود چشم ها را بست ؟مگر می شود چشمه  غیرت را کور کرد؟مگر می شود فرزندان معنوی رسول الله را فراموش کرد؟ آیا مگر می توان ناله مادران و فرزندان بحرین را نشنیده گرفت ؟هیهات هیهات از این دنیا

سکوت در برابر ظلم بر فرزندان معنوی رسول الله را با چه منطقی می توان توجیه کرد ؟چشمانم از گریه خون است و حیران که چه باید در این وا نفسای دنیا انجام دهم.
باید برویم تا کشته شویم و یا باید بمانیم تا خون دل بخوریم ؟ حال که جهان در آغاز تجلی ظهور قرار گرفته است چه باید کرد؟آیا باز بایدسر در کود سیاسیون کرد تا به هزار توجیه از فکر برادران ایمانی خود غافل شویم. یا نه بایست عزم نبرد کرد که ما مکلف به تکلیف هستیم و نه به نتیجه ؟
بگذار اهل دنیا قصه ما را باز نقل مجالس لهو ولعب خود کنند که عقل معاش ما سالهاست که از بلاد وجودمان رخت بسته و  به دیار ناکجا آباد رفته است.
هرکه دارد به سرش شور نوا بسم الله ،هر که دارد هوس کربلا بسم الله
ای برادر !جانم به لب آمد برخیز برخیز


89/12/10
9:54 عصر

مناظره

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته روح الله رفیعی، دلنوشته، مناظره

عشق می گفت چه راه زیبایی و چه ترنمی بهشتی در این ارض خاکی به گوش می رسد .
عقل تایید کرد و گفت راه زیبایی است اما در دیگر راه غولان سد ملائک شده اند و قصد براندازی حکومت خوبان دارند .بیا به دیگر راه برویم.عشق که تازه راه خود را پیدا کرده بود سرش را به زیر انداخت و به راه افتاد و عقل این وابسته عشق را به دنبالش کشاند ؛در طول مسیر عقل به هر جمادی متوصل می شد تا از رفتن باز بماند ولی آنچه می خواست نشد....

*********************

عقل زایچه دل است و دل اگر آیینه خدا باشد زایچه اش جز عشق نمی شود و عقل و عشق تنها در وجود خدا  معنا می شود و غیر این کفارت دنیاست.
عقل می گوید برو اما عشق می گوید که خدا تورا باعشق آفرید و عشق فریاد می دارد خدای من خدای واحدی است که جز او خدایی نیست
و خدا اینچنین عقل و عشق را آفرید تا انسان و وجود او ، در میان حیرت این دو چنان معنا شود که انسان به مدد عشق و توسل عقل سر به راه خدا نهد و در قربانگاه ،سر را فدای حضرت دوست نماید.

********************
خدای من چشم بر کرمت نهادم تا در ابتلائات دنیا ، در کشاکش عقل وعشق ، سر به آستان توفدا نمایم و بر وصل توقریب گردم که تو نیز عاشق این هستی که بندگانت را اینچنین ببینی .هو الجمیل و یحب الجمال
خدایا ما را در حیرت عقل و عشق معنا کن و ما را به قافله 63 هجری ملحق نما که ما نیز خورشید را دوست داریم و سرهایمان به عشق او به پرواز در خواهد آمد.ان شاءالله

 


89/11/30
1:40 عصر

پیامبر امید

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، روح الله، دلنوشته، پیامبر، امید

چشمانم به خواب نمی رود ، در تقلای خواب از این سو به آن سو می کنم تا شاید سنگینی پلک هایم مرا کمک کند ، اما انگار ماجرای دیگری در راه است.

وضو می سازم و بیرون می زنم ، حرم خلوت است و جماعتی که هر کدام به کار خویش مشغول؛ همیشه دوست داشته ام دخیل اشک های دیگران شوم تا در عالم انس شان شریک و همراه دلهایشان گردم.

یادم می آید که هر بار مشرف به حرم مولای طوس می شدم ،اگر حال و هوایی روزی مان می شد ، بیشتر از هر جا دوست داشتم در خلوت پنجره فولاد بشینم و در عشقبازی بی پروای مردم نظاره گر باشم و در روضه عاشقی اشک بریزم.

پیرمرد با لهجه خالصانه روستایی آنچنان خالصانه می گفت که مرا یاد پیرزن کلاف نخ به دست می انداخت که در سر سودای خرید یوسف داشت ، آن پیرزن که صاحب یوسف نشد اما این پیرمرد که گوسفندهایش را فروخته بود و با دلی که همه سرمایه اش بعد از این است آمده بود را نمی دانم .

پیرمرد سر بر پنجره فولاد گذاشته و آنچنان میله های فولادی را نوازش می کند که گویا دست در زلف یار انداخته .

ادامه مطلب...

89/11/26
6:23 عصر

...

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته شیطان، سلمان رشدی

سخن نخست: 29 بهمن سال 67 حضرت امام خمینی درفتوای تاریخی خود اینچنین با مردم آزاده جهان سخن گفتند

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شطانی‌» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناَ اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته روح الله الموسوی الخمینی 29 بهمن 1367/ 11 رجب 1409


سخن دوم : الوین تافلر در کتاب خود – تغییر ماهیت قدرت می نویسد:

این که کدام کشور بر جهان قرن 21 مسلط خواهد شد سوال هیجان انگیزی می باشد . اما در واقع طرح این سوال اشتباه است زیرا بزرگ ترین تحول امروز جهان ظهور پدیده ای جدید ، یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولت ملی می باشد . وقتی امام خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کردند در واقع برای حکومتهای دنیا پیامی تاریخی فرستادند، که بسیاری از دریافت و تحلیل آن عاجز ماندند و مضمون واقعی پیام امام چیزی نبود ، مگر فرا رسیدن عصری جدیدی از حاکمیت جهانی ، که غربی ها باید با دقت آن را مورد بررسی قرار دهند . زیرا در ادامه ی حرکت امام خمینی قلمرو و اندیشه های بشری ، جایگاه حکومتهای دولتی را تغییر می دهد و هم اقتدار دولتهای ملی و محلی را...

سخن سوم: ...


89/11/23
1:20 عصر

سوت پایان نیکی

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، نقد، سوت پایان، نیکی کریمی


مادری که با پسری جوان همباشی دارد به بهانه واهی به بیرون از منزل میرود ودختر جوانش را تنها با پسر رها می کند و پسر کف عنان می بازد و آنچه که مدتها در خلوت مادر داشته به یکباره برای دختر سوغات شوم می آورد و در این میان ، مادر وارد خانه می شود و بهت زده فرزندش را در آغوش پسر می یابد و از شدت حسادت و حرص به پسر حمله می برد وبالطبع با مقاومت و دفع حمله پسر مواجه می شود؛ دختر که آبروی خود را در پیش مادر از دست داده سراسیمه مسلح به کارد آشپزخانه به پسر حمله می کند و او را می کشد و تا غروب مادر ودختر بهت زده به دستمایه کار خود نظاره گر می شوند

  ادامه مطلب...

89/11/23
10:59 صبح

حج انقلاب

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، روح الله رفیعی، حج، انقلاب، دلنوشته

32 سال از آغاز حکومت صالحان بر کره خاکی می گذرد .حکومتی که مقدرات عرش اعلی بر آن مقدر گردیده بود که در عصر زعیم شصتم شیعه حکومتی از نسل ابراهیم بت شکن در زمین برقرار شود که طلیعه ظهور را برای انسان آخرالزمانی به ارمغان بیاورد.
در دریای اندیشه ام با خود گفتم از خوشامد روزگارچه شباهتی میان جشن پیروزی انقلاب با حج  است !. آنانکه با کاروان شیعه مشرف به عمره مفرده می شوند چندی پس از اقامه نماز مغرب و عشاء سبکبال و تلبیه گویان میقات شجره را به سمت بیت الله الحرام ، عاشقانه سیر می کنند.اللهم لبیک، لبیک، لبیک اللهم لبیک... و چقدر این لبیک شوری را در انسان ایجاد می کند که صدباره آرزوی بال می کنی تا همراه براق معرفت به طواف عرش الهی مفتخر شوی ...
وقتی به حدود حرم امن الهی می رسی پاسی از شب است و تاخودت راپیدا می کنی وقت صلات فجر رسیده و تو خرامان خرامان به سوی کعبه می روی تا ادای اعمال و فرضیه طواف و سعی و نمازها را بگذاری و چون فارغ می شوی وقت زوال است .و  امروز من در حیرتم از فلسفه حج و عمره که یکباره در خیزش مردم ما، همه معنای خود را اظهار می نماید.
ساعت 21 بانگ الله اکبر شام پیروزی به مثابه تلبیه خداجویان و مبارزان راه حق است که رخصت ظفر بر شیطان را از معبود و رب خود می خواهند و چیزی بعد از صلات صبح نمی گذرد که اندک اندک در سعی میان انقلاب و آزادی به هم می پیوندند تا دریایی و بی انتها شوند.
امروز که گذشت 32 سال است که حج گذارده ایم حج امسال کاملتر از دیگر سالها بود زیرا بر نماز جمعه ختم گردید و راستی که پایان طواف هم بر نماز است و نماز است که پشت شیطان را بر زمین می زند ، همانطور که در مصر نماز چون عصای موسا سحر فرعونیان را باطل کرد و فرعون مصر کمرش به زمین سفت اراده مردم خورد و به سیاهه تاریخ پیوست.
راستش را اگر بخواهی می گویم پیروزی مصر مسلمان هم به شکر نعمت و برکت انقلاب اسلامی است؛صدای افتادن سنگ های همراه ابابیل پارسی بر سر سپاه ابرهه چنان غوغایی برپا کرده که همه عالم می خواهند ابابیل شوند و به اذن الهی همه زمین را از لوث وجود شیطان پاک نماید تا دیگر شیطانی برای کید و مکر و فتنه علیه حکومت حق نباشد.
امسال حج انقلاب کاملتر از هر سال بود آنهم برکتی بود برای مقاومت در فتنه 88 و آزادی مصر هدیه الهی بود که خدا برای جهاد 9 دی به ما ارزانی داشت.
همه آنهایی که آمده بودند در سعی انقلاب و آزادی، بسیار شکر و حمد خدا را برای زیادت این رحمت به گفتار و کردار گفتند و با رمی در جمرات سه گانه بر شیطان بزرگ آمریکا و اسراییل و سران فتنه از شیطان وجود تبری بجویند و تا قبل از آنی که به آزادی برسند با دل به طواف نائب الامام رفته بودند و دعای طواف هر کس منظومه عاشقانه بود که شاید مولانا هم از درک شیدایی آن معذور باشد.
ما که حقیقت را یافته ایم دیوانه وار در حرم قدس ولایت هروله کنان به دور وجودش طواف می کنیم و کور شود چشمانی که طاقت این سماع عارفانه را ندارد، که حکایت ما حکایت شمع است و پروانه و خفاشان شب نشین از درک معنای نور عاجزند ؛ پس چه اصرار که قصه هزار و یک شب مان را نقل مجلس خفاشان کنیم . آنها در ظلمتکده جهل خود فرو رفته اند  تا شاید غاری بیابند تا سپیدی فجر را نبینند.زنهار که عصر پیروزی مستضعفین بر مستکبرین عالم با طلیعه انقلاب اسلامی در ایران بشارت نور برای اهل زمین دارد و اگر تو طالب نور هستی باید خود را از شر پیله رها کنی و پروانه شوی تا طواف نور روزیت شود و حاجی ظهور شوی!
و الیس بالصبح القریب  


89/10/7
2:24 عصر

یک کار ناتمام

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته مکه، ابرهه، مستند، ابراج البیت

وقتی پارسال نمایشگاه طرح توسعه مسجد الحرام را دیدم به خودم گفتم که این طرح شیطانی است . به همه هم گفتم ولی کسی وجه نکرد و همه فقط با تعجب به دلایل من گوش می کردند ولی متوجه نمی شدند وقتی برگشتم و با بچه ها رفتیم سراغ تحقیق و پژوهش ، فاجعه ایی بیش تر از تصور ما بود از تهاجمی همه جانبه که صف آرایی جبهه شیطان را برای هماورد آخرالزمانی خبر می داد و ما را باش تنها از ترس اینکه به اتهام توهم توطئه برچسب نخوریم بی خیال نشسته بودیم داشتیم ماست کیسه می کردیم.

شروع کردیم به نوشتن و خبر سازی دیدم که جواب نمی ده

گفتم که برم واسش یه مستند بسازم که انقدر دست تنگ بودم نمی شد و  برای حمایت مالی کار هر جا می رفتیم از ترس تبعات سیاسی اون جرات همراهی نداشتند یا نمی دونم الله اعلم

خلاصه با هر بد بختی که بود کار را شروع کردیم تولید ایران تمام شد ولی آه در بساط نداشتیم که سراغ سفر خارجی بریم به ناچار سراغ آرشیو رفتیم تا حتما کار ساخته شود

مراحل پایانی کار بود که اومدم سراغ کاروان آسیایی امیدوارم  که بتونیم این کار رو تمامش کنیم ولی اگر هم روزی ما نشد به بچه سپردم که تمومش کنند تا ماهیت شیطانی دولت آل سعود را یکبار دیگه رسوا کنیم.

انشاء الله

روح الله رفیعی

لاذقیه ،سوریه - در انتظار سفر به غزه


89/9/6
4:53 عصر

من بسیجی ام

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته

من بسیجی ام ،  فرزند خلف روح اله

پدرم مرا بسیجی نامید و من از خدا گمنامی خواستم و بر نوشته های خود گفتم اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم.

من بسیجی ام ، یار دیرین ولایت ، در کوچه های بی کسی درغربت دنیا، من شیر بیشه دنیا ام ،نعره می کشم بر سر دشمنان خدا.

من بسیجی ام ، ذوالفقار ولایت، به تیزی نور ، به صافی دریا، به طراوت بهار ، بی غلاف و خاموش.

من بسیجی ام ، دل به راه خدا داده ام و از او وصال می خواهم با رویی خونین ، با سری پر سودا ، با سینه ای مجروح و با قامتی استوار ، من بسیجی ام .

من بسیجی ام ، پاسدار این مردم ، این امت اسلام ، در کل جهان، من سربازم سربازی بی باک اما گمنام ، من داعیه دارحکومت جهانی اسلام هستم .

من بسیجی ام مرغ عاشقی که پریدن نمی داند اما در کلاس آن هرسال می نشیند،اما روزی می آموزد پرزدن را، و آن روز سلام می کند خدا را.

من بسیجی ام ، نغمه خوان سرود تنهایی، در ظلمت بی کسی ، ازداغ دوستان ،از هجر شهیدان.

به خدا پناه می برم از عاقبت دوستان و از دنیا.

من گمنام ترین سرباز هستم در خاکریز، از میدان مین تا میدان انقلاب، در زیر تیرهای رسام در سه راهی شهادت.

من بسیجی ام کسی مرا نمی شناسد . اصلا نمی خواهم مرا بشناسند؛ من گمنام ام مثل مادرم مثل جده سادات.

مرا با پیشانی بند و لباس خاکی می شناسند، با رویی خاکی، با تنی زخمی در برابر تیر و ترکش های هجمی و غیر هجمی.

من بسیجی ام با تنی پر از ترکش، با دلی پر از خون و سینه ای پر درد، روزگاری ترکشها لمس می شد ولی امروز نامرئی اند مثل تهمت مثل گاز خردل

من بیسجی ام ، اما هوشیار در برابر ناملایمات دنیا، در بازی دنیا در بی کسی مردم حرفها را بر جان می خرم.

من بسیجی ام ، اهل صبر، چرا که رهبرم اینطور می خواهد ولی خدا نکند که ترمزم ببرد.

من بسیجی ام ، اهل انتظار ، اهل دعا، دعای فرج دعای وصل را می خوانم ، دعای وصل هجر را ، به انتظار مولایم بی قرارو بی تابم، اما منتظر.

من بسیجی ام ، سرمایه دار خزائن غیب، اگر باور ندارید از خدا بپرسید ، اگر با او دوست هستید.

من بسیجی ام ، فرزند روح الله ، یاور حزب الله ، کوچک اهل ولایت و تا آخر می مانم ، چرا که خستگی معنا ندارد.کی خسته است ، دشمن.

من بسیجی ام ملازم کاروان عشق ، در سفر تاریخ ، در هیاهوی دنیا، به انتظار عاشورا، به امید ظهر عاشورا ، سالیانی بس مهیا بوده ام با رویی خونین با ندای یا لیتنی کنا معکم.

من بسیجی ام ، زائر کوچه های بقیع ، بدنبال مادرم ، سرگشته بیابانم ، با خار هم درد،با خاک هم معنا و با آب هم اسرار ، او می داند من کیستم.

من بسیجی ام ، معجزه حضرت روح الله ، سرباز خستگی ناپذیر ولایت ، شعارم کربلایی است ؛ ایمان ،جهاد ، شهادت و ابتدا هجرت.

من بسیجی ام ، جامانده از قافله شهدا ، اما امیدوارم به کرم خدا و وفای دوستان.

من بسیجی ام ، لبیک گوی ندای الرحیل ، الرحیل من حاضرم ، سالیان درازی است که آماده ام ، بر سرو رویم غبار انتظار نشسته است. و بر تو سلام می دارم.

من بسیجی ام بی سر، مثل نخل های سوخته خوزستان به خروش اروند و به آرامی هویزه و زیرکی فکه .

من بسیجی ام ، عاشق شهادت ، به انتظار مولایم دعای عهد می خوان ، جمعه را می شناسم ، غروب جمعه را بهتر ، دلم می گیرد از بی قراری به بیابان پناه می برم و عقده سر می دهم اما هر روز عهد رافراموش نمی کنم.

من بسیجی ام عاشق زیارت عاشورا ، در افق خونین کربلا و کل ارض کرببلا .

من بسیجی ام، اهل صبر ، اهل درد و اهل رنج.

من عاشق طریق حیدر هستم و با غیرت شروع کردم و بر مظلومی خندیدم و در آخر با شهادت می روم چون مقتدایم خمینی است ، آزاد مرد تاریخ و سرنوشت مقلدان خمینی جز شهادت نیست.

رهبرم سید است ، نامش علی است ، شهرتش خامنه ایی ، فرزند روح الله و از سلاله رسول الله و از طیبه پاکان و از یادگاران قافله شهدا، او جانباز است. او سقاست، سقای ما بسیجی ها ، کلامش زلال تر از آب است با قامتی رعنا و استوار ،اما در دلش جز خون خبری نیست ، این را می دانم چون در دلش جای دارم دلش شکسته است ، سینه اش پر درد است و رنج دوران بر قامتش سنگینی روا داشته است او جان من است و من بسیجی ام .

خاک زیر پای ولایتم ، این را همه می دانند و تو نیز بپرس ! که بهایم با ولایت است و بی او هیچم.

من بسیجی ام ، رزمنده در کوی برزن در قافله عاشورا؛ من سربازی هستم در کل یوم عاشورا. سرم را برای روزی نگاه داشته ام ، سرم پر سوداست ، گردنم باریک است ، در مسلخ عشق ، در میان زمین و آسمان ، سرم جداست ، چون خدا می خواهد ، چرا که مر اتنها و سرجدا می خواهد.

من بسیجی ام و تازنده ام رزمنده ام در رکاب ولایت به فرماندهی خون خدا در سپاه عاشوراو در کربلای معلی.

من بیسجی ام، مثل کوه استوار ، مثل دریا بی انتها ، فرزند امام عاشق ثارالله ، امروز نیز هستم چرا که بسیجی میدان را خالی نمی کند.

من بسیجی ام ، فرزند روح الله ، سرباز ولایت، مرا نمی شناسند چون گمنامم و بگذار بهتر گمنام بمانم چرا که برای خداست اینطور بهتر است و دیگر هیچ.


89/6/23
12:26 عصر

انا لله و انا الیه راجعون

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته دوئل، قرآن سوزی

 انا لله و انا الیه راجعون


89/6/13
12:26 صبح

سینمای دینی توهم یا واقعیت

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته استراتژیک، سینما، سینمای استراتژیک، دینی

هرگاه که این واژه سینمای دینی را می شنوم برایم سوالی مطرح می شود که آیا این یک توهم در آرزوی دور است یا واقعیتی دست یافتنی ؟

آیا سینما یک ابزار است ؟ یا وسیله ای برای رسیدن به هدف؟ و یا حتی خود هدف است و بقیه هر آنچه که هست در خدمت سینما ؟

سالها از مطرح کردن این واژه می گذرد واژه ای که هر یک از جماعت اهل سینما برای خود شعری در وصفش بی هیچ سرآغازی وانتهایی گفته است . براستی این توهم است یا واقعیت؟

جماعت سکولار سینما همیشه به این واژه خندیده اند و جماعت اهل نماز سینما به این نکته کفایت کرده اند که کافی است که اهل توحید باشی تا بتوانی به سینمای دینی دست یابی؛ ولی چگونگی آن را که می پرسی تنها جواب می شنوی که اگر قال الصادق و قال الباقر علیهم السلام و یا آیه ای از کلام الله را بر سر فیلم خود بیاوری آنهم با صدای قاری برگزیده این می شود سینمای دینی ولی زهی خیال باطل.

عارض به حضور اساتید اهل نماز سینما باید بگویم که نخست ما را به اهل باطل کاری نیست ولی این روش تولید سینمای دینی اگر جواب می داد در روزگار تند بادهای رسانه ها کاری هر چند اندک از عهده اش بر می آمد.بی انصافی نباید کرد که برخی از تولیدات، تا حدودی تکانی به این اقیانوس مواج داده اند ولی چقدر، نمی دانم !ولی آنهم سینمای دینی نبوده است .

چرا که به استناد کلام وحی هر آنچه که باعث شود مسلمان زیر یوق غیر مسلمان رود از اساس باطل است. و در این وادی همان می گذرد که در دیگر قضایا بر ما گذشته است. در تمام هنر نمایش آیا جز تراژدی ،کمدی و ملو درام و گروتکس ژانر دیگری وجود دارد که ما از آن بی خبر باشیم ؟ آیا شهادت در کدام ژانر می گنجد ؟شاید جواب بدهی که دیگر همه می دانند شهادت یک تراژدی دینی است . و بعدش من هم باید برایت بگویم که با آیه ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا چه می کنی ؟ آیا مگر در تراژدی همه چیز تمام نمی شود ؟ و دیگر اینکه آیا شهادت ابتدای جوشش یک جریان نیست که اگر نبود خون امام حسین بعد از این همه سال چهره منافقان را پس نمی زد و چراغی نمیشد که در تاریکی عصر جاهلیت ثانی راه را برای گمگشتگان حقیقت روشن کند. حال سوال اینجاست که آیا می شود مولفات دینی را در ظرفیت سینما جا داد یا اینکه باید ظرفی نو ساخت و اسمش را سینمای دینی گذاشت تا بتواند آنچه که دین گفته است را در آن به حس تبدیل کرد و نشان بشر تشنه حقیقت داد؟

واژگان زیاد دیگری است که باز بر اثر غفلت همه دوستان اهل توحید استحاله شده است و مترادف با کلمات متضاد قرار گرفته است که می طلبد به جهد و شجاعت وافی سربازان هنر انقلاب در جدا نمودن سره از ناسره تا برای همگان معلوم شود که شیدایی با جنون تفاوت دارد . محبت همان عشق نیست . اخلاص درانزوا و کریم با سخاوت ره صد ساله ای جدا از هم دارند.

الغرض اینکه اگر امروز سربازی این جبهه را توفیقی الهی برای خود تصور کرده ایم باید که به تولید فلسفه و تغییر آنچه که سالها در ذهن و جان ما کرده اند روی بیاوریم تا بتوانیم به سینمای دینی برسیم .آنوقت سینمای دینی توهم نیست بلکه واقعیتی است اظهر من الشمس.


<      1   2   3   4   5   >>   >