سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/4/5
7:0 عصر

مرگ غیرت

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، عمره، حجاب

امیر مومنان علی السلام در خطبه 27 نهج البلاغه چنین فرموده اند:

به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در  سایه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردبند و گوشواره‌های آن‌ها را  به غارت برده در حالی‌که هیچ وسیله‌ای برای دفاع جز گریه و التماس کردن نداشته‌اند  . لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر آنان زخمی بردارد و یا  قطرة خونی از او ریخته شود. اگر برای این حادثة تلخ، مسلمانی از روی تاسف بمیرد  ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است.

سوالم اینجاست که آیا دستگاه های ناظر بر عمره خوابند و یا خود را به خواب زده اند و ولنگاری بعضی از دختران و زنان را در سرزمین نزول وحی نمی بینند.

  ادامه مطلب...

90/2/9
3:42 صبح

زائرهای تبلیغاتی

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته روح الله، عمره، روح الله ثائر، زائرهای تبلیغاتی

در مدینه که باشی در بیرون حرم تا چشم کار می کند مغازه و فروشگاه هست که بتواند زائران را خجالت زده خود کند و حالا در این چند روزه که با هزار اشک و انابه به درگاه الهی به این سفر مشرف شده اند بتوانند به همه سر بزنند.

باز در این میان هستند کسانیکه فرصت را از دست نداده و خواب و خوراک را به خود حرام کرده اند و طواف همه فروشگاه های عام و خاص مدینه را نصیب خود کرده اند و به رسم وفا ، به هر هموطن که می رسند نشانی فروشگاه های آنتیک و برند و تخفیف را مانند رادیو پیام خودمان اعلام می کنند و بر رکوع خود چنان می افزایند که هرچه جنس بونجول چینی و غیر چینی است در پاچه ایشان فرو می رود که چه ؟

باید حمالی اهل خانه و حرم را کرد که اگر نشود این چه می شود که نگو و نپرس!

  ادامه مطلب...

90/1/20
11:10 عصر

دعای روز ولادت

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، روح الله، دلنوشته، عمره

 

دم در که می رسم سلام می کنم و وارد می شوم ، امروز به طمع فدیه از صاحب خانه به تبریک گویی آمده ام و چنان غرق شور هستم که یادم رفته کاسه گدایی ام را با خود بیرم ، بیخیال!! هرچه کرم صاحب خانه باشد در گوشه پیراهن می ریزم و به خانه می اورم .
از من گدا تر هم اینجا زیاد است که راه رسم گدایی را بهتر از من می دانند و قدیمی تر از من به این آستانند ولی چه کنم که کرم صاحب خانه را عشق است ، کسی از این خانه دست خالی بر نمی گردد و حتی اگر خواب باشی رزقت را کنار بسترت می گذارند و می روند . آخ که اگر خیلی دوست داشتنی باشی می مانند تا بیدار شوی تا با دستان پر رحمتشان به تو بدهند آنچه که در هیچ دکانی پیدا نمی شود .
چند صباح دیرتر از این وقتی که چماقداران خلیفه به خانه شان ریختنتد و آن جسارت ها را به بابای این خانه کردند و هیچ مردی در آن موقع شهر نبود که مادر این خانه چادر بر سر کرد و عهد دیروز نامردان را کمی آنسو تر از خانه در مسجد یادآوری کرد واکر امر ولایت نبود به نفرین مادر آبها جهان زیرو رو می شد.
وقتی داشتم می آمدم به اینجا هم باز همان چمافداران آل خلیفه که به رسم مقتضیات زمانه  اسمشان به چماقداران آل خلیفه تغییر کرده بود در میانه راه ، راه را بسته بودند و چون فقط زورشان به زنان می رسید قلدری می کردند ، تاملی کردم که با مشت به زنم تو دهن آن مزدور کریه المنظر ،که دوستی دستم را گرفت و گفت حالا نه!

 

 

آرام آرام شروع می کنم به صدا کردن : آمده زینب به دنیا ، فاطمه عیدی بده ... تکرار می کنم و اوج می گیرم تا عرش ، کم کم دستانم دارد به بالا می آید که بغضم می گیرد ، یادم می رود که صاحب خانه در بستر بیماری است و تنها پرستار مادر، زینب خردسالی است که باید از همین حالا بزرگ باشد ، اصلا این خاندان از نوزادشان تا بزرگشان همه و همه بزرگند و کریم و من گدای این خانه هستم.

  بغضم را فرو می خورم و در دل می گویم که ای مادر ، خدا دعای بیمار را زود استجاب می کند تو هم دعای مارا آمین بگو . صدایم را بلند می کنم و می گویم که در این خانه امشب همه عیدی می گبرند و ای خانم عیدی ما را پیروزی مسلمانان بحرین بر کفار بنی خلیفه و بنی سعود قرار بده ؛ خدایا ریشه آل سعود را خشک کن.که یکباره همه گفتند الهی امین.

 


90/1/19
4:44 عصر

در آرزوی قطیف

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، روح الله، عمره، نهضت جهانی اسلام

من در بین الحرمین مدینه هستم ولی دلم در قطیف است و احصاء ، امشب در انتظار فردا هستم که چه خواهدشد ، آیا آن مضطر آل محمد فردا رخ عیان خواهد نمود ، یا آنکه باز در حسرت نگارش می سوزیم

اه خسته شده ام از این واژه های تکراری ، آه از این غصه های تکراری نمی دانم که آیا مولای تنهای ما انتظار چشم های ما را می خواهد یا گام های استوار و تاول زده در راه رسیدن به فرج را می خواهد ، می دانم ولی انگار باورم نیسست که اگر باورم بود الان آرام نمی نشستم و در بین الحرمین فقط دعا کنم که ای خدای بزرگ مولای ما را برسان .

در این چند روزی که در جوار پیامبر رحمت بوده ام ، ذهنم را تنها یک فرمایش آن منیر عالمتاب پر کرده است که من الصبح و لم یهتم به امور المسلمین فلیس بامسلم برای من که در سر سودای نهضت جهانی اسلام می پرورانم همین بس که این کلید را بر تمام درهای توجیه بزنم و همه را قفل کنم و بر خائنین حرم الهی ذوالفقار تفکر خمینی را فرود آوریم  

امروز را، روز خشم در عربستان نامیده اند و شاید روزی باشد که اشداء علی الکفار در آن واقع گردد. نمی دانم هرچه اراده حق باشد همان می شود و یقیین دارم که جهان از آن حزب الله است . حزبی که تندبادهای حوادث آنان را از چرخه ابتلائات نمی هراساند و خیل دشمنان آنان را از مقاومت علیه ظالمین باز نمی دارند .

ای جبار و یا قهار ما را در نصرت دین خود یاری فرما.


90/1/16
11:25 عصر

قاب مبارک

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته روح الله، عمره، روح الله ثائر، مدینه

چشمانم به ویزور دوربین گره خورده و نمی خواهد جز آنچه که در این قاب می بیند را با هزار قاب آنسوی دریچه لنز عوض کند.

سالها از انس من و ویزور دوربین می گذرد و در این سالهای پر مشغله چیزهایی دیده ام که جز اهل راز را نمی توان از آن معنا آگاه کرد.

چیزی که در این سال ها از استادم یاد گرفته ام اینست که جز با وضو به این ماشین دست نزنی و نگاه خود را از دریچه دل که آنهم می بایست غرق در انوار الهی شده باشد به قاب نمایشگر بدوزی .آنوقت چیزی در این قاب می بینی که دیگران از دیدن آن عاجرند و تو عاجز در بیان کلام می شوی و تنها اگر اخلاص در عملت متبلور باشد می توانی به حکم رسولان از سرچشمه حکمت برای آدمیان سوغاتی سفرت را برای چندی میزبان چشمان منتظران عدالت گردانی.

ادامه مطلب...

90/1/13
1:27 صبح

عطر و رجس

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، روح الله، عمره

پیرمرد نگاهی عمیق بهم انداخت و پرسید چی شده آنقدر مشتاق این کتاب شده ایی ؟

من که باورم نمی شد کتاب را پیدا کرده باشم عرق روی صورتم را با گوشه آستینم پاک کردم وبا زبان دست و پا شکسته ایی گفتم که می خواهم برای جهاد با دشمنان دین خدا به فلسطین بروم.

پیرمرد کتاب فروش ،زل زده به چهره افتاب زده من نگاه می کرد و پرسید که از کجایی؟

کفتم از ایران

از جا بلند شد و با کلامی محکم گفت: تا چند وقت دیگر امریکا به کشور شما حمله خواهد کرد و ما هم برای دفاع از اسلام ناب به شما می پیوندیم.

سالها از آن دیدار درمدینه می گذرد و امروز ماییم و باز همان پیرمرد فرتوت که هشت سال پیرتر شده ، با خودم گفتم دیدی پیرمرد، آمریکا که نتوانست در این سالهای سخت تحریم غلطی بکند ولی امروز ماییم جنایات خائنین به حرمین الشریف در یمن و بحرین.
حالا
ما آمده ایم که قبله را از شر شیطان پاکیزه نماییم و رجس آل سعود را از شهر پیامبر بزداییم ؛تا محل فرود ملائک را با گام های آخرین حجت خدا زینت داده شود و جهان به عطر مسیحایی مولایمان حیات دوباره یابد. انشالله


90/1/12
11:17 عصر

آغوش مهربانی

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، دل نوشته، روح الله، عمره

وارد هتل که می شوم صدای اذان بلند شده و دیوانه وار چمدان را سپرده ، نسپرده خودم را در آغوش رحمتش می اندازم و هروله کنان به سمت گنبد خضرا روانه می شوم .از آخرین بار دلم همیشه دلتنگ آغوش پر مهرش است نسیم عطر محمدی که به جانم می خورد دیگر پایم را در زمین نمی بینم و دو بال پیدا کرده ام از جنس اشک و توسل که دوست دارد در جنت البقیع فرزندان رسول رحمت طواف دردانه های دخت رحمت للعالمین نماید.

نماز که تمام می شود در شلوغی حرم گم می شوم تا در کنارش پیدا کنم هر آنچه که تا کنون گم کرده بودم . اینبار هم به رسم ادب از باب جبرائیل وارد می شوم ، السلام علیکم یا اهل البیت النبوه و...اشک در چشمانم حلقه می بندد و نگاهم به گوشه سمت راست خیره می شود که پنجره فولاد همه انبیاء و اولیا خاص الهی است و اینجا خانه مادر آبها ، فاطمه زهرا سلام الله علیه و آله است .

دریای طوفان زده دلم که به نگاهش آرام می شود با نهیب دزدان دریایی آل سعود تکانی می خورد و باز در آغوش بی انتهایش باز آرام می گردد و آرام آرام می روم به سوی بین الحرمین.