سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/11/26
6:23 عصر

...

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته شیطان، سلمان رشدی

سخن نخست: 29 بهمن سال 67 حضرت امام خمینی درفتوای تاریخی خود اینچنین با مردم آزاده جهان سخن گفتند

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شطانی‌» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناَ اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته روح الله الموسوی الخمینی 29 بهمن 1367/ 11 رجب 1409


سخن دوم : الوین تافلر در کتاب خود – تغییر ماهیت قدرت می نویسد:

این که کدام کشور بر جهان قرن 21 مسلط خواهد شد سوال هیجان انگیزی می باشد . اما در واقع طرح این سوال اشتباه است زیرا بزرگ ترین تحول امروز جهان ظهور پدیده ای جدید ، یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولت ملی می باشد . وقتی امام خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کردند در واقع برای حکومتهای دنیا پیامی تاریخی فرستادند، که بسیاری از دریافت و تحلیل آن عاجز ماندند و مضمون واقعی پیام امام چیزی نبود ، مگر فرا رسیدن عصری جدیدی از حاکمیت جهانی ، که غربی ها باید با دقت آن را مورد بررسی قرار دهند . زیرا در ادامه ی حرکت امام خمینی قلمرو و اندیشه های بشری ، جایگاه حکومتهای دولتی را تغییر می دهد و هم اقتدار دولتهای ملی و محلی را...

سخن سوم: ...


89/11/23
1:20 عصر

سوت پایان نیکی

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، نقد، سوت پایان، نیکی کریمی


مادری که با پسری جوان همباشی دارد به بهانه واهی به بیرون از منزل میرود ودختر جوانش را تنها با پسر رها می کند و پسر کف عنان می بازد و آنچه که مدتها در خلوت مادر داشته به یکباره برای دختر سوغات شوم می آورد و در این میان ، مادر وارد خانه می شود و بهت زده فرزندش را در آغوش پسر می یابد و از شدت حسادت و حرص به پسر حمله می برد وبالطبع با مقاومت و دفع حمله پسر مواجه می شود؛ دختر که آبروی خود را در پیش مادر از دست داده سراسیمه مسلح به کارد آشپزخانه به پسر حمله می کند و او را می کشد و تا غروب مادر ودختر بهت زده به دستمایه کار خود نظاره گر می شوند

  ادامه مطلب...

89/11/23
10:59 صبح

حج انقلاب

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، روح الله رفیعی، حج، انقلاب، دلنوشته

32 سال از آغاز حکومت صالحان بر کره خاکی می گذرد .حکومتی که مقدرات عرش اعلی بر آن مقدر گردیده بود که در عصر زعیم شصتم شیعه حکومتی از نسل ابراهیم بت شکن در زمین برقرار شود که طلیعه ظهور را برای انسان آخرالزمانی به ارمغان بیاورد.
در دریای اندیشه ام با خود گفتم از خوشامد روزگارچه شباهتی میان جشن پیروزی انقلاب با حج  است !. آنانکه با کاروان شیعه مشرف به عمره مفرده می شوند چندی پس از اقامه نماز مغرب و عشاء سبکبال و تلبیه گویان میقات شجره را به سمت بیت الله الحرام ، عاشقانه سیر می کنند.اللهم لبیک، لبیک، لبیک اللهم لبیک... و چقدر این لبیک شوری را در انسان ایجاد می کند که صدباره آرزوی بال می کنی تا همراه براق معرفت به طواف عرش الهی مفتخر شوی ...
وقتی به حدود حرم امن الهی می رسی پاسی از شب است و تاخودت راپیدا می کنی وقت صلات فجر رسیده و تو خرامان خرامان به سوی کعبه می روی تا ادای اعمال و فرضیه طواف و سعی و نمازها را بگذاری و چون فارغ می شوی وقت زوال است .و  امروز من در حیرتم از فلسفه حج و عمره که یکباره در خیزش مردم ما، همه معنای خود را اظهار می نماید.
ساعت 21 بانگ الله اکبر شام پیروزی به مثابه تلبیه خداجویان و مبارزان راه حق است که رخصت ظفر بر شیطان را از معبود و رب خود می خواهند و چیزی بعد از صلات صبح نمی گذرد که اندک اندک در سعی میان انقلاب و آزادی به هم می پیوندند تا دریایی و بی انتها شوند.
امروز که گذشت 32 سال است که حج گذارده ایم حج امسال کاملتر از دیگر سالها بود زیرا بر نماز جمعه ختم گردید و راستی که پایان طواف هم بر نماز است و نماز است که پشت شیطان را بر زمین می زند ، همانطور که در مصر نماز چون عصای موسا سحر فرعونیان را باطل کرد و فرعون مصر کمرش به زمین سفت اراده مردم خورد و به سیاهه تاریخ پیوست.
راستش را اگر بخواهی می گویم پیروزی مصر مسلمان هم به شکر نعمت و برکت انقلاب اسلامی است؛صدای افتادن سنگ های همراه ابابیل پارسی بر سر سپاه ابرهه چنان غوغایی برپا کرده که همه عالم می خواهند ابابیل شوند و به اذن الهی همه زمین را از لوث وجود شیطان پاک نماید تا دیگر شیطانی برای کید و مکر و فتنه علیه حکومت حق نباشد.
امسال حج انقلاب کاملتر از هر سال بود آنهم برکتی بود برای مقاومت در فتنه 88 و آزادی مصر هدیه الهی بود که خدا برای جهاد 9 دی به ما ارزانی داشت.
همه آنهایی که آمده بودند در سعی انقلاب و آزادی، بسیار شکر و حمد خدا را برای زیادت این رحمت به گفتار و کردار گفتند و با رمی در جمرات سه گانه بر شیطان بزرگ آمریکا و اسراییل و سران فتنه از شیطان وجود تبری بجویند و تا قبل از آنی که به آزادی برسند با دل به طواف نائب الامام رفته بودند و دعای طواف هر کس منظومه عاشقانه بود که شاید مولانا هم از درک شیدایی آن معذور باشد.
ما که حقیقت را یافته ایم دیوانه وار در حرم قدس ولایت هروله کنان به دور وجودش طواف می کنیم و کور شود چشمانی که طاقت این سماع عارفانه را ندارد، که حکایت ما حکایت شمع است و پروانه و خفاشان شب نشین از درک معنای نور عاجزند ؛ پس چه اصرار که قصه هزار و یک شب مان را نقل مجلس خفاشان کنیم . آنها در ظلمتکده جهل خود فرو رفته اند  تا شاید غاری بیابند تا سپیدی فجر را نبینند.زنهار که عصر پیروزی مستضعفین بر مستکبرین عالم با طلیعه انقلاب اسلامی در ایران بشارت نور برای اهل زمین دارد و اگر تو طالب نور هستی باید خود را از شر پیله رها کنی و پروانه شوی تا طواف نور روزیت شود و حاجی ظهور شوی!
و الیس بالصبح القریب  


89/11/10
8:4 عصر

وعده دیدار

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته

خبر آمدنت
می رود باغ به باغ
می رود شهر به شهر
مردمان یمن و مصر و تونس
مردمان اردن
همه عالم به تمنای تو برخواسته اند
شور حالی برپاست
وعده ات نزدیک است


اللهم عجل لولیک الفرج


89/11/2
3:58 صبح

کریسمس در کاروان

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته کاروان، غزه، خاطرات

شب کریسمس بود هندی های کاروان از همه ایرانی ها خواسته بودند که تو مراسم کریسمس شرکت کنند بچه ها هم دو دل بودند که برند یا نرن به هرحال تصمیم بر این شد که یه سری بزنیم اگه اوضاع مناسب بود چند دقیقه ایی بشینیم و بعدش بریم به کارامون برسیم
خلاصه بعد از ساعت 12 و ورود به سال 2011 همشون بعد از خوش و بش سال نو به صف شدند و از جیبهاشون کاغدی رو در اوردند و شروع کردند به خوندن
1 ،2 ، 3
به لاله در خون خفته شهید دست از جان شسته...
همه متن رو فینگلیش نوشته بودند و تا آخر خوندند تا علاقه شون را نسبت به انقلاب اسلامی ابراز کنند.
یادم می اد 10 سال پیش یه جایی خوندم که حضرت آقا به تولید سوردهای حماسی تاکید کردند و برای حفظ روح سلحشوری در میان مردم لازم دانستند ولی کاری که می بایست انجام بپذیره نشد که نشد
برام جالب بود که سرودهای حماسی ابتدای انقلاب نه تنها برای ما جذابه بلکه برای غیر فارسی زبانان و غیر مسلمانان هم جذاب و حماسی است
امیدوارم روزی پایگاه های بسیج هم مانند سابق جزیی از فعالیت هاشون ایجاد گروه های سرود و تولید سرودهای حماسی باشه چون مطمئنم که فقط بسیج می تونه از عهده این مهم در بیاد
انشالله
آخرین شب در سوریه

89/10/11
3:11 صبح

روزهای خدایی

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته دل نوشته، کاروان، آسیایی، کشتی، سلام

بسم الله

بغض گلویم دارد امانم را می برد نه می توانم گریه کنم نه می توانم آنرا در جسم خسته ام فرو کنم .هاج و واج به افق نگاه می کنم که چگونه از رفتن باز ماندم .

کم کم داشتم با این ادمها خو می گرفتم چرا ؟ خودم هم نمی دانم، نه زبانشان را می فهمیدم و نه هم مذهب و هم فرهنگ بودیم ولی با هم اخت شده بودیم آدمهایی که رنج را تحمل کرده بودند و تن به این سفر طول و دراز داده بودند ولی هنوز در چرایی ماجرا مانده بودم.

یک ماهی است که دور از مهدی و مادرش هستم ولی حسی که تو چند ماه مدینه داشتم الان هم دارم حسی که تو سفرای دیگه ندارم ؛ باز برام سواله که چرا به این ادما اینقدر وابسته شدم . به قول معراج آیا می ارزه یا نه؟

یه وقتی یادم می آد استاد می گفت آدما تو غریزه ها تو فرهنگها و ... با هم می تونن اختلاف داشته باشند ولی اگه همه به سمت فطرت حرکت کنند و یا اگر جامعه ،جامعه فطری باشه اونوقته که اختلافی دیده نمیشه .

این کاروان حرکت کرده بود و حرکت ، یه حرکت فطری بود که از آن سوی آسیا شروع شده بود و تا این نهایت آسیا پیدا کرده بود.همه وقتی با هم بودند جز فطرت زبان مشترکی نداشتیم و اون مبارزه علیه ظلم بود همون چیزی که ما بهش می گیم جهاد.

جهاد دروازه ایی است به سوی رضوان الهی ...

امشب هم با بچه هایی که باید با کشتی بروند می رویم تا آخرین هماهنگی ها را انجام بدهند . از راهروهای باریک کشتی خودمون را به روی عرشه می رسونیم محمد حسین و حاکیم و ساکا کوچی تو نگاهشون یه بغضی همراه با شور انقلابی است . وقتی من و حاکیم تنها می شویم ازش می پرسم که دلت برای دخترهایت تنگ نشده . چشمانش برقی می زند و با صدای گرفته می گوید که کوثر فقط شش ماهش است که او به این سفر آمده است و با بغضی می گوید لبیک یا حسین.

کشتی پر است از کالاهای مردمان مسیر راه کاروان و و همه کسانیکه از آسیای متحد دلشان برای غزه مظلوم به درد آمده از روح الله می پرسم که امنیت بچه ها در طول سفر چگونه است ؟ که جوابی می دهد که نه خودش و نه من باور داریم و آخر می گوید به خدا مسپاریم .دلم پر از شور است و نگرانی، چرا؟ نمی دانم.شاید به خاطر اینکه ما از ادامه سفر باز ماندیم تازه دارم حس و حال بچه هایی که از ایران نتونستند ادامه سفر بدهند را بفهمم و شاید باز همان معنای جاماندن از قافله.

دیروز همه آمده بودن تا شروع بار گیری کشتی را آغاز نماییم ظاهرهمه خوشحال نشان می داد ولی بغض را میشد در چشمان همه دید .اونها ناراحت بودند که ایرانی ها همراهشون نیستند و ایرانی ها نارحت بودند چون از این خاکریز داشتند می رفتند ، یکی آمد و گفت پرچم ایران را بدهید به من تا هر جا برویم با نام ایرانی شناخته شوم دیگری طلب عکس امام می کرد و دیگری می گفت که هرجا برویم سرود ایرانی می خوانیم هرکسی چیزی می گفت تا دلمان آرام بگیرد ولی دیگر کارمان از این حرفها گذشته بود .بغضم گرفت و رفتم پای کشتی رو به دریا شروع کردم به خواندن .

السلام علیک یا اباعبدالله...

 

 

 


89/10/10
12:10 صبح

سلام سلام رسان شد

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته

کم کمک داشت اشکم در می اومد نه برای نرفتن به غزه ،بلکه از سر شوق تشکیل جبهه متحده مستضعفین جهان. جبهه ای که حضرت خمینی پایه اش را بنا نهاد و تا برپایی حکومت حق به اذن الهی ادامه خواهد داشت.

 انشالله

برای دیدن فیلم بارگیری کالاها به همراه اجرای سرود ای شهید کلیک کنید


89/10/9
10:24 صبح

سرود با لهجه افغانی

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته

تو کاروان به زبونهای مختلف سرود خوانده می شد هندی ، مالزیایی، ترکی فارسی و دیگه نوبت به این  رسید که باید بچه دست به کار می شدند و حسین کاظمی تنها عضو افغانی کاروان را یاری می کردند که شعری از سرزمین مادریش بخونه

دیدن فیلم


89/10/9
10:3 صبح

معراج خانواده پاکستانی

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته کاروان اسیایی، معراج، لبیک

معراج با خانواده به عشق لبیک به ندای امام خامنه ایی از پاکستان آمده تا از مردم غزه حمایت کند اون می گه وقتی اشک آقا رو تویه نماز عید فطر دید  و تاکید آقا به  مساله فوری پاکستان و مساله مهم فلسطین دیگه خواب و خوراک را از خودش حروم کرده و داره در جهت آزادی فلسطین حرکت می کنه

مصاحبه با معراج و خانواده

 


 


89/10/8
7:47 عصر

حاشیه‌ی سی و یکم / بالروح، بالدم نفدیک یا...

بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته

ساعت 11 با اتحادیه کشاورزان لاذقیه قرار ملاقات داریم. وسط های راه پوشش گیاهی از نخل های غیرمثمر به درخت های پرتقال و درختچه های نارنگی تبدیل می شود. انگار که از بنرعباس بلافاصله وارد مازندران شده ای. اتوبوس ها کنار یکی از باغ های پرتقال ترمز می کنند و جمعیتی حدود 100 نفر عکس بشار و سیدحسن به دست منتظرمانند. پیاده می شویم. آنها شعار می دهند: بالروح، بالدم نفدیک یا بشار و ما هم همان را؛ با این تفاوت که به جای بشار می گوییم: غزه.
سالن که با صندلی های پلاستیکی، مبله شده بیشتر از صد و پنجاه تا جا ندارد. بیشتر سوری ها ایستاده اند و باز هم خوش آمد و صحبت های دو تا از نمایندگان اتحادیه کشاورزان و بعد هم قائد القافله! "سید فیروز میتی"1
این عرب ها باز هم گندش را در آورده اند! درحالی که با چشم هایمان پرتقال های رسیده را سیر می کنیم با حلویات و آبمیوه های صنعتی ازمان پذیرایی می کنند. حتی حال این را نداشته اند که پرتقال های رسیده را از پای درخت ها جمع کنند. فقط از پای دوتاشان شش هفت کیلویی پرتقال سالم جمع می کنیم. نمی دانم سوریه نفت دارد یا نه اما حتما یک چیزی هست که اینها کارشان شده "بالروح بالدم نفدیک یا بشار" شاید بیشتر از ده بار تو مراسم این شعار را دادند و جالب اینکه زن و مرد حتی اگر نشسته باشند می ایستند و شعار می دهند.

اتوبوس ها نزدیک هتل، لب ساحل وا می ایستند و همه می ریزند پایین. روح الله می شود بز گر گله! و به آب می زند و تقریبا همه آنهایی که شنا بلدند پشت سرش. آب شاید سه برابر خزر شوری دارد اما برای ما که با لباس پریده ایم خوب است؛ می آییم روی آب.
خسته ایم اما اخبار خوبی که از سفارت مصر رسیده بچه ها را شارژ کرده است. استراحتی می کنیم تا بعدازظهر به اردوگاه فلسطینی های لاذقیه برویم. خیلی دوست دارم ببینم آنجا هم وقتی این شعار را می دهیم آنها بشار را به غزه ترجیح می دهند یا نه؟

--------------------------------------------------

1. همان فروز میتوبوروالای خودمان است که عرب ها هر روز لقبی جدید برایش می سازند و این هم یکی از آنهاست.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >