3:58 صبح
کریسمس در کاروان
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته کاروان، غزه، خاطرات
3:11 صبح
روزهای خدایی
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته دل نوشته، کاروان، آسیایی، کشتی، سلام
بسم الله
بغض گلویم دارد امانم را می برد نه می توانم گریه کنم نه می توانم آنرا در جسم خسته ام فرو کنم .هاج و واج به افق نگاه می کنم که چگونه از رفتن باز ماندم .
کم کم داشتم با این ادمها خو می گرفتم چرا ؟ خودم هم نمی دانم، نه زبانشان را می فهمیدم و نه هم مذهب و هم فرهنگ بودیم ولی با هم اخت شده بودیم آدمهایی که رنج را تحمل کرده بودند و تن به این سفر طول و دراز داده بودند ولی هنوز در چرایی ماجرا مانده بودم.
یک ماهی است که دور از مهدی و مادرش هستم ولی حسی که تو چند ماه مدینه داشتم الان هم دارم حسی که تو سفرای دیگه ندارم ؛ باز برام سواله که چرا به این ادما اینقدر وابسته شدم . به قول معراج آیا می ارزه یا نه؟
یه وقتی یادم می آد استاد می گفت آدما تو غریزه ها تو فرهنگها و ... با هم می تونن اختلاف داشته باشند ولی اگه همه به سمت فطرت حرکت کنند و یا اگر جامعه ،جامعه فطری باشه اونوقته که اختلافی دیده نمیشه .
این کاروان حرکت کرده بود و حرکت ، یه حرکت فطری بود که از آن سوی آسیا شروع شده بود و تا این نهایت آسیا پیدا کرده بود.همه وقتی با هم بودند جز فطرت زبان مشترکی نداشتیم و اون مبارزه علیه ظلم بود همون چیزی که ما بهش می گیم جهاد.
جهاد دروازه ایی است به سوی رضوان الهی ...
امشب هم با بچه هایی که باید با کشتی بروند می رویم تا آخرین هماهنگی ها را انجام بدهند . از راهروهای باریک کشتی خودمون را به روی عرشه می رسونیم محمد حسین و حاکیم و ساکا کوچی تو نگاهشون یه بغضی همراه با شور انقلابی است . وقتی من و حاکیم تنها می شویم ازش می پرسم که دلت برای دخترهایت تنگ نشده . چشمانش برقی می زند و با صدای گرفته می گوید که کوثر فقط شش ماهش است که او به این سفر آمده است و با بغضی می گوید لبیک یا حسین.
کشتی پر است از کالاهای مردمان مسیر راه کاروان و و همه کسانیکه از آسیای متحد دلشان برای غزه مظلوم به درد آمده از روح الله می پرسم که امنیت بچه ها در طول سفر چگونه است ؟ که جوابی می دهد که نه خودش و نه من باور داریم و آخر می گوید به خدا مسپاریم .دلم پر از شور است و نگرانی، چرا؟ نمی دانم.شاید به خاطر اینکه ما از ادامه سفر باز ماندیم تازه دارم حس و حال بچه هایی که از ایران نتونستند ادامه سفر بدهند را بفهمم و شاید باز همان معنای جاماندن از قافله.
دیروز همه آمده بودن تا شروع بار گیری کشتی را آغاز نماییم ظاهرهمه خوشحال نشان می داد ولی بغض را میشد در چشمان همه دید .اونها ناراحت بودند که ایرانی ها همراهشون نیستند و ایرانی ها نارحت بودند چون از این خاکریز داشتند می رفتند ، یکی آمد و گفت پرچم ایران را بدهید به من تا هر جا برویم با نام ایرانی شناخته شوم دیگری طلب عکس امام می کرد و دیگری می گفت که هرجا برویم سرود ایرانی می خوانیم هرکسی چیزی می گفت تا دلمان آرام بگیرد ولی دیگر کارمان از این حرفها گذشته بود .بغضم گرفت و رفتم پای کشتی رو به دریا شروع کردم به خواندن .
السلام علیک یا اباعبدالله...
12:17 صبح
دیاباکرا میزبان کاروان اسیایی
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته کاروان، اسیایی، غزه، اویس قرنی، ترکیه
در بین مسیر شهر وان تا دیابکیرا برای استراحت ایستادیم که تابلویی چشمم را خیره کرد .
اینجا ارامگاه اویس قرنی است
مراسم استقبال در شهر دیابکرای ترکیه
6:11 عصر
ترکیه میزبان کاروان اسیایی
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته کاروان، اسیایی، غزه
اصلا فکر نمی کردم تویه ترکیه کسی ما را تحویل بگیره چه برسه کسی بیاد استقبال !
کاروان که وارد ترکیه شد با استقبال گرم IHH مواجه شد و در همان ابتدای نقطه مرزی مراسم خوش امد گویی کوچکی انجام شد و بعدش به سوی مقصد بعدی به راه افتادیم کم کم به تعداد ماشین های همراه کاروان اضافه شد و ت انجا رسید که بیش از 100 ماشین همراه کاروان به شهر وان رسیدیم
وقتی انبوه جمعیت استقبال کننده را دیدم یاد سخن حضرت روح الله افتادمم که باید جبهه واحد مستضعفین عالم را در جهان تشکیل داد .خدا را شکر که جبهه مظلومین عالم در حال شکل گیری است
فیلم استقبال مردم ترکیه از کاروان اسیایی غزه
فیلم مراسم استقبال در شهر وان ترکیه
1:46 صبح
کاروان اسیایی غزه در اصفهان
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته سفرنامه، کاروان، اسیایی، غزه، ایران
بعد از چند شبی که فرصت شنیدن اخبار را نکرده بودم خودم رو به هر زحمتی که بود به اخبار ساعت 9 رسوندم ولی کاش که نمی رسوندم!
اخبار از همه چیز و همه جا گفت ولی از این کاروان آسیایی چیزی به میان نیاورد برام جالبه که مدیران شبکه های سیما همیشه خدا چند سالی از مردم عقب هستند خدایا همه را به راه راست هداین کن .
در شهرهای کرمان و یزد استقبال بی نظیری از کاروان شد به طوری که حتی بعضی از اعضای خارجی کاروان تحت تاثیر فضای حماسی این حرکت بزرگ اشک شوق می ریختند
کاش برای انقلاب رسانه ایی وجود داشت تا بتواند از عمق نفوذ کلام حضرت روح الله در میان ازادیخواهان جهان چیزی بگوید
کاش مدیران خاکستری رسانه ملی را کمی جو می گرفت تا از شبکه 1 مالزی در انعکاس خبر کاروان عقب نماند شاید برایشان نانی نداشته که به این حرفا بهایی بدهند ...
چند تا فیلم براتون گذاشتم تا چشم حسودها بترکه.
وصف مردم یزد توسط هندی ایرانی تبار
درباره
مستند ساز شیعه ایرانی
نمک سفره ارباب اسیری دارد چه کنم بر سر این سفره بزرگم کردن پدرم زد مرا وقف اباعبدالله مادرم داد به من شیر به طعم روضه چه کنم وقف حسینم شده کارم گریه شب و روزم همه شد هم عبای عمه