پشت این کرکره چشم به سحر
رد پای تو به جا مانده و بس
همه شب شوق ضیافت دارم
که بیایی به خلوتکده چشمانم
*****
هوس لعل لبت خواب شب از من برده
چه کنم خواب نبینم یا که کامم بدهی
بر سر قبله نشستم به تمنای لبت
چه کنم لعل لبت هستی و دینم برده
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته
پشت این کرکره چشم به سحر
رد پای تو به جا مانده و بس
همه شب شوق ضیافت دارم
که بیایی به خلوتکده چشمانم
*****
هوس لعل لبت خواب شب از من برده
چه کنم خواب نبینم یا که کامم بدهی
بر سر قبله نشستم به تمنای لبت
چه کنم لعل لبت هستی و دینم برده
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته
جان دلدار کجایی بر خود را زبرت باز کنم
از پس حادثه دل لب خود را به لبت باز کنم
از قد قامت تو در سحر عشق به پا برخیزم
روزه خود به اذان با قدح کام تو افطار کنم
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته
خمسه سالیست که با وهم خیال آلودم
پشت این دل به تمنای وصالت بودم
خنجر عشق تو در دل چه تلذی دارد
که مرا وقت سحر نم به نگاهت بودم
نیمی از نیمه گذشت و دل من آتش زد
کاش و ای کاش که امشب به کنارت بودم
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته
به گمانم همه شب بهر تو دارم هوسی
در خیالم شده کارم که بسازم قفسی
بگذارم به سر قبله که یادت بکنم
که تو رابهر دلم صید کنم با نفسی
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته
من ندیده بی ترنج دستم بریدم
آن زمان که نقش تو در خاطرم ماوا گرفت
گو که در مصرم میان حلقه عشاق یوسف
یا که در سجاده عشق روبروی خاطرت
هیچ دانی نه زلیخا گشته ام نه سر به کنعان می سپارم
عاشقم من ، بوی سوختن دوست دارم
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته
تو به وقت خنده ات چونان زمن دل می بری
می رود پیری زیادم تند تند یاد جوانی می کنم
تا که چشمم بر دو چشم چشمه آرامش است
مثل مولانا غزل خوان و سماعی می کنم
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته مستند، سوریه
روحالله رفیعی، کارگردان و مستندساز که به تازگی از سوریه بازگشته، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی فارس، درباره چرایی حضورش در سوریه گفت: امروز خط مقدم مقاومت در سوریه است، ولی تا کنون جریانات رسانهای داخل کشور نتوانستهاند به درستی تبیین کنند که چرا باید از سوریه حمایت کنیم.* سوالات موجود در سطح جامعه درباره سوریه ما را به این کشور کشاند وی با اشاره به سوالات موجود در سطح جامعه درباره سوریه، افزود: این سوالات از قبیل «چرا ما باید از حکومت بشار اسد حمایت کنیم» یا «اساسا حمایت ما، از بشار اسد است یا حمایت از محور مقاومت » همه سوالاتی است که تاکنون در رسانههای داخلی جواب روشنی ندیده ایم و گاهی در میان همین رسانههای داخلی شاهد این هستیم که ماهیت حوادث سوریه را جنگ داخلی اعلام داشتهاند ولی آنچه که ما دیدیم جنگ بین مقاومت و تمامیت کفر بود که تا امروز آن طور که میبایست نتوانستهایم در رسانههای داخلی و خارجی این مطلب را به خوبی عنوان کنیم چرا تاکنون نگفتهایم که در صفوف تروریستها از 80 کشور دنیا نیروی نظامی وجود دارد؟ چرا از نقش آلسعود به عنوان اصلیترین حامی تروریستها پردهبرداری نشده است؟ رفیعی با بیان اینکه بدون حمایت سازمان یا ارگان خاصی به عنوان مستندساز آزاد و مستقل وارد سوریه شدیم، تصریح کرد: آن چه که در آنجا دیدیم این بود که جریانی که در سوریه در حال اتفاق افتادن است جنگ بین اسلام با وهابیت است نه جنگ بین سنی و شیعه و در خیلی از جاها در خطوط درگیری این را میبینید که برادران شیعه و سنی در کنار هم علیه وهابیت در حال نبرد هستند و این نکتهای است که کمتر به آن پرداخته شده است.وی با بیان اینکه بخشی از جریان سوریه از غفلت ما شکل میگیرد، در تحلیلی از حوادث اخیر سوریه گفت: اتفاقات امروز در سوریه عمق زیادی ندارد و بیشتر از 4 سال نیست؛ عربستان سعودی در این سالها مبلغانی تربیت کرد و به سوریه فرستاد و چون در بین اهلسنت جایگاهی نداشتند در میان دو سه محله اقدام به خرید خانه می کردند و آنها را تبدیل به مساجد خانگی کردند و مردم هم به واسطه نزدیکی این مسجد به منزلشان در تور مبلغان سعودی ـ یهودی افتادند و تعاریفی جدید بر اساس وهابیسم القاعده دریافت کردند و سوریهای که در آن مذاهب و ادیان مختلف سالهای سال با آرامش و امنیت کنار هم زندگی میکردند تبدیل به سوریه جنگ زده و ناامن امروز شد.* «دو برادر؛ خالد و مجتبی» یکی از مجموعه مستند «پشت پرده شام» است روحالله رفیعی در ادامه این گفتوگو با بیان اینکه ما در سوریه اقدام به تولید مجموعه مستند «پشت پرده شام» نمودیم، گفت: نام اولین مستند «دو برادر؛ خالد و مجتبی» است که داستان دو همرزم و رفیق است که یکی شیعه و دیگری سنی مذهب است که هر دو علیه وهابیت میجنگند.وی افزود: در این مستند روایت ما روایت جنایات وهابیت سعودی در داخل سوریه است و این که برای آنها فرق نمیکند که شما شیعه باشی یا سنی؛ بلکه اگر با آنها نباشی دشمنشان هستی و خون شما مباح است.رفیعی با اشاره به مراحل ساخت این مستند نخست، تصریح کرد: با آزادسازی منطقه حجیره در پشت حرم حضرت زینب(س) بسیاری از مردم که به زور وهابیها از خانههای خود رانده شده بودند به منازل خود برگشتند و معمولا با خانههایی مواجه میشدند که یا به غارت برده شده یا توسط تکفیریها آتش زده شده بودند و اینکه خانههایشان بطور کامل از بین رفته بود.وی افزود: ما با این دو برادر دینی همراه شدیم و چند روزی به همراهشان بودیم و این دو نیز جزیی از مردم عادی بودند که زندگیشان به خاطر جنگ از بین رفته بود و بهخاطر بازگشت به حالت عادی و دفاع از میهن و مذهبشان دست به اسلحه شده بودند؛ امروز در سوریه اکثر مردم اینگونهاند و کسب و کار و زندگی را که داشتند جنگ، آنها را تبدیل به یک مبارز و جهادگر کرده است.این مستندساز با بیان اینکه تدوین این مستند را «مصطفی حسنبیگی» به انجام رسانده، گفت: اکنون این برنامه در مرحله صداگذاری است و مراحل تولید آن در «خانه فرهنگ و رسانه ثائر» در حال انجام است.* دفتر مقام معظم رهبری در حوادث زینبیه دمشق پناه مسلمانان شیعه و سنی منطقه بود روحالله رفیعی در بخش دیگری از این گفتوگو به خاطرهای از حضورش در سوریه اشاره کرد و گفت: نکته جالب در این سفر این بود که دفتر تمام مراجع به جز دفتر مقام معظم رهبری در زینبیه بسته بود و دفتر ایشان تا قبل از آزادسازی منطقه حجیره، در خط مقدم درگیری بود و با این که تیر و ترکش خمپاره همواره به این ساختمان اصابت میکرد این دفتر در تمام این ایام پناه مسلمانان منطقه بود.وی افزود: نکته مهم در این بین این بود که دفتر مقام معظم رهبری قوتی برای مردم محله زینبیه بود و وقتی مردم میدیدند آیتالله سیدمجتبی حسینی رئیس دفتر حضرت آقا آنجا حضور دارند و با صلابت در رفت و آمد است، قوت قلبی به نیروها و مردم شیعه و سنی منطقه میداد که خیلی آرامشبخش بود.رفیعی همچنین با بیان اینکه دوستانی که در سوریه اقدام به انجام رسالت رسانهای خود میکنند و تنها بخاطر دیدهبانی انقلاب در مناطق بحران حضور دارند، گفت: در جنگ نقل و نبات نمیدهند، جنگ، جنگ است و اسارت و شهادت و ویرانی دارد، این درست نیست که برخی از مسئولان منطقه بهخاطر اشتباه و بی تدبیری راه دیگر دیدهبانان انقلاب را ببندند و بجای حل مسله، صورت مساله را حذف کنند؛ جنگ سوریه بیشتر از این که جنگ سخت باشد یک جنگ رسانهای است که ما از آن غافل هستیم.وی با بیان اینکه اتفاقی که برای شهید هادی باغبانی افتاد باید موجب احتیاط و ضریب امنیت بیشتر شود و نه بستن راه، افزود: به هر حال آنجا کسی کمک ما نکرد اما به لطف خدا و حضرت زینب(س) کار ما انجام شد.
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته مسجد ثائر روح الله رفیعی
حکایتی است میان ما وما!
چند دهه پیش مسجد الاقصی در آتش کینه فرزندان بهانه سوخت و خود آغازی شد برای شروع حذف مساجد! مساجدی که از ساخت اولین آن در جامعه محمدی مدینه النبی همواره مورد احترام و تکریم نه تنها مسلمین بلکه مسیحیان و برخی یهودیان بود.مساجد چنان در جامعه اسلامی قوت و بنیاد گرفت که منشاء همه حرکت های علمی و مذهبی و اجتماعی در طول عمر خود شد و این همچنان ادامه داشت تا همین چند سال قبل تر از این.
روندی که با آتش زدن مسجد الاقصی شروع شد و شعله آتش آن به دیگر مساجد در تمام بلاد اسلامی سرایت کرد. جایی تخریب ،جایی تعطیل، جایی دیگر حذف .
مساجد در این کمتر از قرن صحنه هایی را دیده اند که هم نور امید برای ظهور آن وعده صادق الهی بوده و هم قربانی مساجد در پیشگاه چشمان غفلت زده منتظران خواب آلوده! نمی خواهم داستان تکراری دست ایادی شیطان از آستین استکبار درآمده را باز تکرار کنم ولی چه کنم که اینبار خود شیطان است که در قامت استکبار رجز می خواند.
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، سینما
چند زمانی است در اندیشه آنم که مزه گناه را بر قاب تلویزیون بیاورم که اگر مردمان این زمین بوی آن را حس کنند بازار شیطان کساد خواهد شد.
نمی دانم می شود یا خیر ولی آنچه که می دانم این تکنیک را نه در هالیوود می توان پیدا کرد و نه در آکادمی های هنر که چه بسیار غافلند آنانکه که هنر را در دانشگاه و کلاس های رنگارنگ می گذرانند هنر تعالی روح است در کالبد جسم و چنان مرغ عاشقی است که پریدنش غزل وصل است به اذن حضرت دوست.
یادم می آید زمانی پیش از این که خدمت استاد بودیم و دغدغه آشفتگی حجاب مطرح شد جنابش این مطلب را متذکر شدند که حجاب میوه است میوه حیاست که در زمین ایمان ریشه دوانیده است مشکل این بد حجابی با زمین ایمان رابطه مستقیم دارد .چون ایمان مردم کرم دیده میوه آن خراب است!
با خود می گویم که چه باید کرد ،نمایشگاه ،پوستر و یا باز فیلمی از یک تازه مسلمان که حجاب را گم گشته خود می داند همه اینها شده است آیا اتفاقی افتاده است؟
در خیابانم ،آشفته و نگران، در دانشگاه و مدرسه ،آشفته تر و نگرانتر که آخر این نبرد انسان آخرالزمانی چه خواهد شد؟ جاهلیت ثانی انسان آخرالزمان در این دهکده کوچک جهانی به کجا خواهد رسید ؟آیا بیشتر از مدفون شدن زنان نیمه عریان در حجمه نگاه نامحرمان، چه خواهد بود؟ نمی دانم چه بگویم از غیرت گمشده بعضی از مردمان این خاک ،مردمانی که در طول تاریخ این مرز به غیرتمندی شهره غرب و شرق بوده اند.الخ
بارها خواسته ام از مذکرانی که به همراه مادینه خود در سنگفرشهای این شهر جولان می دهند بپرسم چه کرده ایی که چنین جولان می دهی و باد بی غیرتی بر گرده خود می اندازی راستی چه کرده ایی؟بگو بدانم چه کرده ایی؟بگو که بلند داد بزنم آی مردم راهی که این نرینه رفته است جز جهنم نیست.
دلم برای تو می سوزد برای تو که فکر کرده ایی با تمدن شده ایی و از دیگران جلو زده ایی دلم برای آن مادینه هم می سوزد او که فکر می کند زنانگی را جلو زده و این طور بی محابا سر درونش را که امانت برایش و محارمتش بوده برای دیگران افشایش کرده چه بگویم که امانت دار خوبی نبوده ایی ...
کاش می شد روزی در این قاب سینما مزه گناه بر کام مخاطب می نشست تا دیگر بازار مکاره ابلیس از این زمین جمع می شد.
بدست مستند ساز شیعه ایرانی در دسته ثائر، دل نوشته، آوینی
هوالهو
می خواستم برایت بنویسم ،دیدم تو کجا ایستاده ایی و ما... الخ
سالها گذشته و اما تو هیچ گاه کهنه نشدی و در پس و پیچ روزمرگی ما فراموش نشدی .سر تازگی تو خونی است که خالصانه برای معبودت ریختی و مردی قبل از آنکه بمیراندنت و شاید همین بیمه هنر توست که امروز جای تو را بسیار خالی کرده است.
بیخیال این حرفا! دلم برای تو تنگ شده است ،تو را ندیده عاشقت شده ام ، همیشه در قلبم بوده ایی ،بارها از فراغت گریه کرده ام ،بارها و بارها،چشمانم گواه می دهند که عاشقانه بر چهره ات نظاره می کنم.
آخ چه روزگاری است که باید باشی و نیستی،چه می دانم !کاش بودی ،شاید هیچ وقت دلت نخواست که باشی .اصلا مگر می شود در عندربهم یرزقون محشور باشی و در مقام محمود غبطه ملایک خدا را به همراه داشته باشی و بخواهی که باشی که در این منجلاب غفلت روزمرگی ما جولان بدهی. راستی حواسم نبود که آنگاه که در زمین هم بودی عالم دیگری داشتی عالمی که چنان شوقش را داشتی که برایش دست و پا زدی و غزل تنهایی را مانند آن بلبل شوریده حال سردادی،کاش می شد عالمی را که تو عاشقش بودی عاشق می شدیم و مانند تو می رسیدم به آرزویی که جز آن ندارم.