تحلیل حسن عباسی از سریال 24/قسمت اول:
اشاره: متن زیر قسمت اول سخنرانی استاد حسن عباسی پیرامون تحلیلی بر سریال 24میباشد که در فرهنگسرای ارسباران تحت عنوان سلسله بحثهایی پیرامون نقد و تحلیل برفیلمها و سریالهای هالیوودی ایرادشده است.
سریال 24 محصول سال 2001 آمریکا با محتوایی درام و جناییمیباشدو در حال حاضر سری هشتم آن در حال پخش است. هر سری از سریال 24 ماجراهایی است که در یک شبانهروز اتفاق میافتد. نقش اول این داستان "جک باوئر" (با بازی Kiefer Sutherland)است که دراداره CTU کهواحد ضد تروریستی آمریکاست مشغول به کار استو هر فصل (Season) یک روز از زندگی او را، در حال مبارزه با یک نقشهی تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد. هر قسمت (Episode) از سریال، یک ساعت از روز جک باوئر را نشان میدهد.
داستان یکی از فصلهای سریال 24 ماجرای روز انتخابات اولیه ریاست جمهوری آمریکا در ایالت کالیفرنیاستکه در آن فردی سیاهپوستبنام سناتور پالمر شانس اول پیروزی را دارد. در این میان گروهی قصد ترور سناتور را دارند و وظیفهی مبارزه با تروریستها به گروهی با سرکردگیجک باوئر محول شده است.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسماللهالرحمنالرحیم و به نستعین. إنّه خیر ناصر و معین
بررسی سریالهای دارای مؤلفههای استراتژیک را با بحث سریال 24 پی میگیرم. سال گذشته که به طور مبسوط در دوازده جلسه این سریال را در محافل دانشگاهی تدریس میکردم هنوز سری هفتم آن به طور کامل پخش نشده بود.
امروز هم که این بحث را ارائه میکنم، سری هشتم آن در شرف پخش است. طبیعتاً بحث درباره این سریال ادامه دارد و هنوز تمام نشده است. سینما و سریالهای استراتژیک و اساساً هنر استراتژیک، از این حیث به این نام خوانده میشود که در ذهن مخاطب، تصویری از یک تلقی استراتژیک را ارائه میکند. در یک فیلم سینمایی، سریال، تئاتر، نقاشی یا یک مجسمه آنچه را که میبینید و یا موسیقیای را میشنوید، اولین چیزی را که هنرمند در هنر خود دنبال میکند این است که در ذهن شما یک تصویر(Image) درست کند. اساس کار هنری همین است. البته رسانه هم همین کار را میکند. منتهی ممکن است رسانه یک خبر جدی را به شما ارائه کند. مثلاً فقر در جایی، طوفان یا بلایای طبیعی در جایی دیگر، تورم یا گرانی در حوزهای، وضع مناسب اقتصادی یا اجتماعی در جای دیگری، این تصویری که رسانه در خبر یا هر چیز دیگری برای شما میسازد، ممکن است دور از انگارههای هنری باشد، ولی هنر با القای غیر مستقیم نه به صورت مستقیم، در ذهن شما تصویر میسازد.
وقتی صحبت از یک کار هنری میکنیم و نقد هنری را مد نظر قرار میدهیم، ابتدا به ساکن، مسئله ما آن تصویری است که در ذهنها ساخته میشود. شما وقتی یک نقاشی را میبینید چه تصویری در ذهنتان میماند؟ وقتی یک موسیقی را میشنوید چه ذهنیتی پیدا میکنید؟ یک سریال یا فیلم سینمایی به شما چه ذهنیتی را القا میکند؟ چون القای تصویر، مستقیم نیست ممکن است شما خیلی زود متوجه این موضوع نشوید. این القا عموماً باید غیر مستقیم باشد. لذا در هر کار تصویری، تصویرسازی در ذهن مخاطب اوج کار هنری آن هنرمند است. بهگونهای آن تصویر در ذهن شما ایجاد شود و به باور شما تبدیل شود که خود شما هم متوجه نشوید. این امر کار هنری است، اما اگر القا مستقیم بود کار رسانهای علمی میشود.
[ ادامه مطلب... ]