نوشتم ما در خرمشهر ایستاده ایم
توی خرمشهر از بالا و پایین آتیش بود تو سر بچه می ریخت ، کلا جشنی بود برای دو طرف یکی بیشتر و یکی کمتر . که اینوری نقش کمتر رو داشت بازی می کرد .اما مهمتر این بود که همش تو خرمشهر می ریخت
تو خرمشهر از بچه هایی که به عشق دین و وطن اومده بودن پر بود. بچه هایی که قبلا از اینکه خیلی ها رو برای اومدن به پشت جبهه جو بگیره اومده بودن تو شکم دشمن .دشمن که چه عرض کنم ، هیولا؛ هیولای به اندازه یه هیولا
الغرض هم از خودی می خوردند و هم از دشمن . حالا هم حکایت ما توی این داستان جدید همینه لازم نیست که آی کیوی بالا داشته باشی همین فتنه رو می گم ... افتاد ... خدا رو شکر
به هر حال اینم نمکه کار جهادیه اگه همه چی باب دل آدم باشه که دیگه جهاد نمیشه ، لذت جهاد در صبر بر مصائب و دم بالا نیومدنه که ما از اون بی خبریم ولی اگه این نبود که بهش جهاد نمی گفتن ، می گفتن اردوی راهیان نور به سرزمین سایبر!
ادامه مطلب...
تو خرمشهر از بچه هایی که به عشق دین و وطن اومده بودن پر بود. بچه هایی که قبلا از اینکه خیلی ها رو برای اومدن به پشت جبهه جو بگیره اومده بودن تو شکم دشمن .دشمن که چه عرض کنم ، هیولا؛ هیولای به اندازه یه هیولا
الغرض هم از خودی می خوردند و هم از دشمن . حالا هم حکایت ما توی این داستان جدید همینه لازم نیست که آی کیوی بالا داشته باشی همین فتنه رو می گم ... افتاد ... خدا رو شکر
به هر حال اینم نمکه کار جهادیه اگه همه چی باب دل آدم باشه که دیگه جهاد نمیشه ، لذت جهاد در صبر بر مصائب و دم بالا نیومدنه که ما از اون بی خبریم ولی اگه این نبود که بهش جهاد نمی گفتن ، می گفتن اردوی راهیان نور به سرزمین سایبر!
ادامه مطلب...